برای قلبم چه طرحی بریزم تا عاشقت نباشد؟ لبانم را چه بیاموزم که تو را نبوسد و طاقتم را که دندان بر جگر بگذارد؟ به شعرم چه بگویم که منتظرم باشد تا بعد؟ و حال آنکه روزی که تو را نبینم بی نهایت است... ع, ...ادامه مطلب
باید حرف زدگاه باید سکوت کردحرف دل که گفتنی نیست !باید آدمش باشدکسی که با یک نگاه کردن به چشمت تا ته بغضت را بفهمد... عاشق گمنام نوشت: مواظب رایحهحرفهایمان باشیمرایحه حرفهایمان تاساعتها روی جان وتن می نشیندتاسالها درخاطره هاجاخوش میکندعطرحرفهایمان هرچه باشدتندوتلخ،گرم وشیرین و...مارادرخاطره هابهیادمیآورد , ...ادامه مطلب
قلمت را بردار بنویس از همه خوبیها، زندگی ، عشق ، امید و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا هست گل مریم ، گل رز بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال از تمنا بنویس از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود از غروبی بنویس که چو یاقوت و شقایق سرخ است بنویس از لبخند از نگاهی بنویس که پر از عشق به هر سوی جهان می نگرد قلمت را بردار،روی کاغذ بنویس : زندگـی با همه تلخی ها شیریــن است ... عاشق گمنام نوشت: زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی، و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز، دریغش کردی, ...ادامه مطلب
خاطرات نه سر دارند و نه ته ... بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . میرسند گاهی وسط یک فکر . . . گاهی وسط یک خیابان . . . سردت می کنند . . داغت میکنند . . . رگ خوابت را بلدند . . زمینت می زنند . . . خاطرات تمام نمی شوند . . . تمامت می کنند عاشق گمنام نوشت: باران باش... ببار مپرس پیاله های خالی از آن کیست...,خاطرات یک,خاطرات یک خون آشام,خاطرات من,خاطرات یک عاقد,خاطرات س,خاطرات خنده دار,خاطرات خون آشام,خاطرات شب عروسی,خاطرات تلخ,خاطرات آمپول زدن ...ادامه مطلب
یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام آرام وسرد گفت:که در طالع شما...قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد! گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه هاآخر شروع کرد به تفسیر فال من... با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیااینجا فقط دو خط موازی نشسته است یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جداانگار بی امان به سرم ضربه میزدند یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟گفتم درست نیست، از اول نگاه کن فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!! عاشق گمنام نوشت: بازنده منم در کارزارِ دلِ منو ، چشم هــــــــــــای تو چه نبرد ناعادلانه یی ,بفهم رها کرده او تو را ...ادامه مطلب
خیال من میز دو نفره ای ست که جایت همیشه رو به رویم خالی ست و من همیشه فنچانم را لبالبِ چشمانت در صدای بارانی نوشیده ام که می گوید تو نمی آئی و من با چشم های دستِ خالی خودم را ترک می کنم عاشق گمنام نوشت: برمیگردم ... اما شبیه ساعتی شنی و فرومیریزم از تماشای جای خالی ات . . . ,برمیگردم شهیار قنبری,برمیگردم ایران فرشید,برمیگردم با یه دنیا,برمیگردم ایران,برمیگردم ایران خاک دلیران,برمیگردم شادی امینی,برمیگردم با چشمانم,برمیگردم به انگلیسی,برمیگردم خواهرم را ببویم,برمیگردم دیروزم را بردارم ...ادامه مطلب