خاطرات نه سر دارند و نه ته ...
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . .
میرسند گاهی وسط یک فکر . . .
گاهی وسط یک خیابان . . .
سردت می کنند . .
داغت میکنند . . .
رگ خوابت را بلدند . .
زمینت می زنند . . .
خاطرات تمام نمی شوند . . . تمامت می کنند
عاشق گمنام نوشت:
باران باش...
ببار
مپرس پیاله های خالی از آن کیست...
برچسب : خاطرات یک,خاطرات یک خون آشام,خاطرات من,خاطرات یک عاقد,خاطرات س,خاطرات خنده دار,خاطرات خون آشام,خاطرات شب عروسی,خاطرات تلخ,خاطرات آمپول زدن, نویسنده : 0jalalkarimia بازدید : 65