در سرِ من نیست...

ساخت وبلاگ


شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست

که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست

 

چه غم که خلق به حسن تو عیب می گیرند؟

همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست

 

اگر خیال تماشاست در سرت، بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست

 

شباهت من و تو هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی ست



کنون اگرچه کویرم هنوز در سرِ من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست


عاشق گمنام نوشت:


استجابت دعایم هستی یا پاداش صبوری ام

 

عاجزم از تشخیص ...


تنها میدانم ...

 

هوای دلتنگی هایم پر شده از عطر حضور تــو ....

 


لعنت به این خواب......
ما را در سایت لعنت به این خواب... دنبال می کنید

برچسب : غیر اندیشه تو در سر من چیزی نیست, نویسنده : 0jalalkarimia بازدید : 57 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 5:19